برهان امکان و وجوب از مهمترین و استوارترین برهانهای اثبات خدا و از ابتکارات فلسفه اسلامی است. این برهان از راه تقسیم موجودات به ممکن و واجب، و نیازمندی موجودِ ممکن، به علتی که خود بینیاز از علت باشد، به اثبات خدا میپردازد.
برهان امکان و وجوب تقریرات مختلفی دارد که بیشتر آنها براساس امکان ماهوی است. این برهان براساس امکان فقری و سازگار با اصالت وجود نیز تقریر شده است. محتوای کلی برهان چنین است: موجودات یا ممکن الوجودند یا واجب الوجود. امکان ندارد همه موجودات، ممکن الوجود باشند؛ زیرا ممکن الوجود برای موجود شدن، نیازمند علت است و اگر همه علتها ممکن الوجود و نیازمند علت دیگری باشند، به جهت بطلان تسلسل و دور، هیچ موجودی تحقق نخواهد یافت. پس سلسله علتها باید به واجب الوجود منتهی شود.
بیشتر فلاسفه و متکلمان این برهان را پذیرفتهاند. براساس نظر مشهور، ابن سینا مبدع برهان امکان است. با این حال از ابتکارات فارابی نیز دانسته شده است. این برهان از طریق ابن سینا یا ابن رشد به فلسفه غرب راه یافته است.
به برهان امکان و وجوب انتقاداتی شده است که بیشتر آنها را فیلسوفان غربی مطرح کردهاند. از نظر آیتالله جوادی آملی، اشکالات فیلسوفان غرب، ناشی از ناتوانی آنها در فهم صحیح برهان یا نقصان ترجمهها در انتقال برهان به آنان است.
جایگاه و اهمیت
برهان امکان و وجوب را از ابتکارات و افتخارات فلسفه اسلامی، و از مهمترین براهین جهانشناختی و از روشنترین و استوارترین براهین عقلی شمردهاند. درباره شهرت این برهان گفته شده کمتر کتاب فلسفی و کلامی وجود دارد که از آن بحث نکرده باشد. همچنین فهرست مدافعان و مخالفان این برهان را نمایانگر اهمیت آن دانستهاند. این برهان از جمله براهین معروف فلسفی است که از مقدمات عقلی محض تشکیل شده است و نیازی به مقدمات حسی و تجربی ندارد.
به گفته برخی، این برهان، از مقبولیت همگانی برخوردار بوده، قریب به اتفاق فلاسفه و متکلمان مسلمان این برهان را پذیرفتهاند و بر استحکام و قوت آن اذعان دارند.ابن سینا این برهان را بهترین و مطمئنترین برهان دانسته، فخر رازی آن را مورد اعتماد حکما خوانده و علامه حلی آن را استدلال لمّی و برهانی یقینی شمرده است. به گفته جعفر سبحانی، از متکلمان معاصر شیعه، به جهت استحکام و روشن بودن این برهان، برخی از متکلمان همچون خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد و علامه حلی در کتاب نهج المسترشدین در اثبات خدا تنها به این برهان بسنده کرده و برهان دیگری ذکر نکردهاند.
به گفته علامه حلی، آیه «أَوَلَمْ یکفِ بِرَبِّک أَنَّهُ عَلَیٰ کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ؛ آیا کافی نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزی است؟» به این برهان اشاره دارد.آیاتی همچون آیه ۸۸ سوره قصص، ۲۶ و ۲۷ سوره رحمن، ۹۶ سوره نحل، ۱۵ سوره فاطر و ۳۸ سوره محمد نیز دال بر برهان امکان دانسته شده است.
سیر تطور
براساس نظر مشهور، برهان امکان و وجوب، ابتکار ابن سینا شمرده شده است. مرتضی مطهری، متفکر و متکلم شیعه در قرن چهاردهم شمسی، از این برهان، با عنوان برهان سینوی یاد کرده است. از دیدگاه عبدالرحمن بَدَوی، فیلسوف مصری قرن بیستم میلادی، و برخی از محققان معاصر، این برهان از ابتکارات فارابی است و ابن سینا در فلسفه اسلامی و توماس آکوئیناس در فلسفه غرب آن را از او وام گرفتهاند. از دیدگاه ملاصدرا نیز در عبارات فارابی، اشاراتی به برهان امکان و وجوب یافت میشود. پس از فارابی و ابن سینا، بیشتر حکما و متکلمان همچون شیخ اشراق، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا آن را پذیرفته و در آثار خود ذکر کردهاند.
این برهان در فلسفه غرب نیز مدافعان بسیاری دارد و به ظاهر نخستین کسی که آن را در الهیات و فلسفه غرب مطرح نمود، توماس آکوئیناس، فیلسوف و متکلم مسیحی قرون وسطی، بود که آن را از فیلسوفان مسلمانی چون فارابی یا ابن سینا گرفته است. به گفته عبدالله جوادی آملی، این برهان از طریق آثار ابن رشد و به وسیله توماس آکوئیناس وارد فلسفه غرب شد و از آن پس در فلسفه جدید غرب مورد نقد قرار گرفت. رنه دکارت و لایب نیتس و جان لاک از مدافعان این برهان و دیوید هیوم، ایمانوئل کانت، جان استوارت میل و برتراند راسل را از مخالفان این برهان نام بردهاند.
بهاءالدین خرمشاهی، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی، در ترجمه کتاب خدا در فلسفه، از برهانهای جهانشناختی با عنوان برهان امکان و وجوب یاد کرده و برهان حدوث و حرکت را تحت برهان امکان و وجوب ذکر کرده است.به همین دلیل افلاطون و ارسطو را نیز در زمره موافقان برهان امکان و وجوب شمرده است. دلیل این امر، ناآشنایی و غفلت از عناصر و مفاهیم محوری برهان امکان و وجوب دانسته شده است.
تقریرها
تقریرهای متعددی از برهان امکان و وجوب ارائه شده است که برخی از آنها براساس امکان ماهوی و بعضی براساس امکان فقری است. بیشتر تقریرات مبتنی بر بطلان دور و تسلسل هستند؛ ولی بدون نیاز به دور و تسلسل نیز تقریر شده است.
تقریرها براساس امکان ماهوی
از نظر محمدتقی مصباح یزدی، از فیلسوفان شیعی معاصر، محور برهان امکان و وجوب براساس امکان ماهوی، ماهیت و امکان ماهوی است و با قول به اصالت ماهیت نیز تناسب دارد. در تقریرات برهان امکان براساس امکان ماهوی، به ماهیت ممکن الوجودها نظر میشود و از آن طریق، واجب الوجود اثبات میشود.
تقریر ابن سینا
ابن سینا این برهان را به صورت مختصر اینگونه بیان کرده و سپس توضیح داده است: شکی نیست که چیزی وجود دارد. موجود یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود.اگر واجب باشد مطلوب ثابت است و اگر ممکن باشد، باید در نهایت به واجب الوجود منتهی شود. ابن سینا در اشارات برخی از مقدمات را ذکر نکرده و خواجه نصیرالدین طوسی در توضیح بدان افزوده است. خواجه طوسی برهان ابن سینا را با توضیحات خود اینگونه تقریر است:
- هر موجودی که ملاحظه شود، به لحاظ ذاتش یا ممکن الوجود است یا واجب الوجود.
- وجود هر ممکن الوجودی از غیرش است؛ زیرا در ممکن الوجود بالذات، هیچ یک از هستی و نیستی بر دیگری ترجیح ندارد و آن برای وجود یافتن، نیازمند علتی غیر از خودش است.
- آن علت یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود. اگر آن علت، واجب الوجود باشد، مطلوب (اثبات واجب الوجود) ثابت است؛ اما اگر ممکن الوجود باشد، آن علت، خود برای موجود شدن نیازمند به علتی غیر از خود است. درباره علت دوم مجدداً دو گزینه واجب الوجود و ممکن الوجود بودن تکرار میشود.
- بنابراین سلسله ممکن الوجودها یا باید به واجب الوجود منتهی شود یا به دور یا تسلسل منتهی میشود.
- دور و تسلسل هر دو محالند.
- بنابراین سلسله ممکن الوجودها باید به واجب الوجود منتهی شود.
به گفته جعفر سبحانی، متکلم معاصر شیعی ایرانی، ابن سینا، برهان خود براساس مقدمات چهارگانه زیر تقریر کرده است: قبول اصل واقعیت هستی، تقسیم عقلی هستی به واجب و ممکن، پذیرش اصل علیت و بطلان تسلسل. ابن سینا برهان خود را که براساس امکان ماهوی برای اثبات خدا سامان داده بود، در کتاب اشارات و تنبیهات، برهان صدیقین نامیده است.
تقریر محققان معاصر
برخی از محققان معاصر برهان امکان و وجوب را براساس بدیهیات و به صورت شکل منطقی اینگونه تقریر کردهاند:
- موجودی هست؛
- هر موجودی به لحاظ عقلی یا واجب الوجود بالذات است یا ممکن الوجود بالذات؛
- موجود مفروض یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود؛
- اگر موجود مفروض واجب الوجود باشد، واجب الوجود وجود دارد و مطلوب ما ثابت است؛
- اگر موجود مفروض، ممکن الوجود باشد، باید علتی داشته باشد؛ زیرا هر ممکن الوجودی که موجود میشود، علتی دارد(اصل علیت)؛
- علت ممکن الوجود یا واجب الوجود است و یا در سلسله عِلّی و معلولی به واجب الوجود منتهی میشود؛ زیرا در غیر این صورت، دور یا تسلسل به وجود میآید که هر دو محالاند.
- پس تنها فرض صحیح این است که علتِ ممکن الوجود، واجب الوجود باشد یا در سلسله علّی و معلولی به واجب الوجود منتهی شود. بدین ترتیب، وجود واجب الوجود اثبات میشود.
تقریر برهان براساس امکان فقری
در برهان امکان و وجوب براساس امکان فقری، که با قول به اصالت وجود تناسب دارد، وجود موجودات ممکن و سبب نیاز آنها به واجب الوجود، لحاظ میشود نه مفهوم و ماهیت وجود. براساس امکان فقری، ممکن الوجود عین فقر و نیازمندی به غیر است.
برهان امکان فقری را اینگونه تقریر کردهاند: هستی ممکن الوجود عین نیاز و وابستگی به غیر است و مستقل نیست. حقیقت چنین موجودی بدون غیری که طرف نیاز و پیوند آن باشد، ممکن نیست. از آنجا که هر ممکن الوجودی که در نظر گرفته شود، عین فقر و نیازمندی است و از خود چیزی ندارد، پس آن غیر، نمیتواند خود ممکن الوجود باشد؛ بلکه آن غیر باید موجودی باشد که از فقر و نیاز مبرّا بوده و بینیازی عین ذات او باشد که همان واجب الوجود بالذات است. بنابراین همه ممکن الوجودها نشانه و آیتی برای اثبات موجود مستقل بینیاز هستند.
از نظر آیت الله جوادی آملی، برهان امکان فقری برتر از برهان امکان ماهوی بوده و از برخی کاستیهای آن مصون است. این برهان نیازی به بطلان دور یا تسلسل نیز ندارد.
تقریر برهان بدون نیاز به بطلان دور و تسلسل
با وجود اینکه بسیاری از تقریرات برهان امکان، مبتنی بر بطلان دور و تسلسل هستند؛ اما این برهان بدون نیاز به امتناع دور و تسلسل نیز تقریر شده است. آن تقریر از این قرار است: موجود یا واجب الوجود بالذات است یا واجب الوجود بالغیر(ممکن الوجود). در مجموعه ممکن الوجودها بدون واجب الوجود بالذات ضرورتی تحقق نمییابد. در نتیجه، هیچ یک از آنها موجود نمیشود؛ زیرا هیچ یک از آنها خودبهخود دارای ضرورت نیستند و ضرورت آنها عاریتی است و تا واجب بالذاتی نباشد، ضرورت بالغیر و عاریتی تحقق نمییابد. بنابراین باید واجب الوجود بالذاتی باشد تا ممکن الوجودها ضرورت و وجوب خود را از آن بگیرند و موجود شوند.
تفاوت برهان امکان و وجوب و برهان صدیقین
ملاصدرا برهان امکان و وجوب را متفاوت از برهان صدیقین و در عین حال نزدیکترین برهان به آن دانسته است. از نظر وی، وجه تمایز این دو برهان در این است که برهان صدیقین مبتنی بر حقیقت وجود است؛ اما برهان امکان براساس مفهوم موجود تقریر میشود. در برهان امکان برخلاف برهان صدیقین، برای اثبات واجب الوجود، از مفاهیم ماهیت و امکان استفاده شده است. به همین دلیل ملاصدرا برهان امکان را شایسته عنوان صدیقین نمیداند.
برهان امکان و وجوب در نگاه مخالفان
نسبت به برهان امکان و وجوب، انتقاداتی وارد شده است. محمدتقی مصباح یزدی، از فیلسوفان معاصر شیعه، برآن است که این برهان تنها موجودی به عنوان واجب الوجود را اثبات میکند و اثبات صفات او همچون علم، قدرت، حکمت خدا و حتی جسمانی نبودن و مغایرت او با عالم مادی نیازمند برهانهای دیگر است. برخی از فیلسوفان غربی نیز در اینکه آیا واجب الوجود همان خدای ادیان است، اظهار تردید کردهاند؛ از جمله برخی جهان مادی را واجب الوجود دانستهاند.همچنین گفته شده اگر خدا را به عنوان علت جهان و ممکن الوجودها در نظر بگیریم، با خدای مورد نظر ادیان متفاوت خواهد بود؛ زیرا علت بودن خدا برای جهان، مستلزم رابطه مادی خدا با جهان است، در حالی که خدای ادیان فراتر از روابط مادی است.
در پاسخ گفته شده که برای اثبات اینکه واجب الوجود، همان خداوند است، باید صفات واجب الوجود مشخص شود تا روشن شود که واجب الوجود همان خدای ادیان است یا خیر.به باور برخی، براساس قاعده «واجب الوجود بالذات از جمیع جهات واجب الوجود است»، همه صفات جمال و جلال خداوند قابل استنتاج است. علامه حلی در کشف المراد بسیاری از صفات الهی را از واجب الوجود بودن خدا استنباط کرده است. همچنین از نظر جعفر سبحانی، از متکلمان شیعه، رابطه خدا با جهان، رابطه خالقیت است نه رابطه مادی. ازاینرو، تفسیر و منحصر کردن علیت در روابط مادی، نوعی کوتهبینی در مفاهیم فلسفی است.
از دیگر اشکالاتی که به این برهان وارد شده، درباره مراد از وجوب در واجب الوجود است. از نظر دیوید هیوم و ایمانوئل کانت، از فیلسوفان غرب در قرن هجدهم، اگر مراد ضرورت منطقی باشد، این وجوب، مربوط به مفاهیم و صفت گزاره و قضایاست و درباره جهان خارجی و موجودات به کار نمیرود. ازاینرو واجب الوجود به معنای منطقی اشتباه است.آیت الله سبحانی، در پاسخ به این اشکال گفته است که ضرورت منطقی یکی از اقسام وجوب و ضرورت است. قسم دیگر ضرورت ازلی است که مراد از وجوب در برهان امکان و وجوب نیز همین نوع از ضرورت است نه ضرورت منطقی. ضرورت ازلی، ضرورتی عینی و خارجی است و درباره جهان خارج به کار میرود.
خدشه در اصل علیت و بطلان تسلسل نیز از دیگر اشکالاتی است که به برهان امکان وارد شده است. در پاسخ، اصل علیت را از بدیهیات اولیه و بینیاز از هرگونه دلیل و برهان دانستهاند. برای اثبات محال بودن تسلسل نیز براهین متعددی اقامه شده است.به باور محمد تقی مصباح یزدی، بطلان تسلسل در علل نزدیک به بداهت است طوری که با اندک تأملی، بطلان آن روشن میشود. افزون بر اینها، برخی از تقریرات برهان امکان، مبتنی بر بطلان دور یا تسلسل نیست.
آیت الله جوادی آملی اشکالات فیلسوفان غرب به برهان امکان و وجوب را ناشی از ناتوانی آنها از فهم صحیح برهان یا کوتاهی و نقصان ترجمهها در انتقال برهان به فلسفه غرب میداند.
- ۰ ۰
- ۰ نظر